مقاله تعریف و معیارهای نظریه علمی
تعریف، به معنای مورد نظر منطقیون، با دشواریهای بسیاری روبرو است. همانطور که ویتگنشتاین مطرح ساخته است، ارایه یک تعریف دقیق ممکن نیست و معنای یک واژه تنها از طریق کاربرد آن در یک چارچوب بیان میشود، اما به هر حال مطابق رسم همیشه قبل از آغاز هر مبحثی تعریفی از آن ارائه می دهند تا دیدی عمومی نسبت به آن ایجاد شود و برای انجام این کار، توضیحاتی چند در ارتباط با موضوع، روش، هدف، و مسایلی که در آن علم مورد بررسی قرار میگیرد، ارایه میشود.
در ارتباط با نظریه و نظریه پردازی که مطمح بحث حاضر است، کماکان با چنین وضعیتی روبرو هستیم. اما به نظر می رسد از آنجا که در اینجا خود رسیدن به تعریف موضوع بحث است، لازم می آید که ابتدا لوازم ارائه تعریف از نظریه و مباحث مقدماتی آن طرح گردد و در نهایت بر اساس جمع بندی های ارائه شده، تعریف مورد نظر بر مبنای استنتاج از این مباحث استخراج شود- کماآنکه مطابق ادعا، فرایند خود نظریه پردازی نیز چنین است.
در این راستا پیش از هر چیز باید بستر کلی عرصه ای که نظریه پردازی در چارچوب آن قرار است رخ دهد تبیین گردد و آن همانا علم و روش علمی است. از این رو بایسته است پیش از هرچیز گفته شود روش علمی چیست.
علم یا معرفت چیست :
«فیلسوفان، معرفت را «باور صادق موجه» (true jjustified belief) تعریف میکنند . از آنجا که این تعریف شامل سه جزء است به تعریف (تحلیلِ) سه جزئی معرفت (tripartite definition analysis) مشهور است. تعریف سه جزئی اولین بار به وسیلة افلاطون مطرح شد. افلاطون گفتوگوی سقراط و تئوتتوس را چنین نقل میکند:
«سقراط: اگر پندارِ درست [= باور صادق] شناسایی [= معرفت] باشد، ممکن نیست که بهترین داوران در مورد واقعهای پندارِ درست [= باورِ صادق] پیدا کند بیآنکه شناسایی [= معرفت] بهدست آورد، پس معلوم میشود شناسایی [= معرفت] غیر از پندارِ درست [= باورِ صادق] است.
تئوتتوس: اکنون به یادم آمد که در این باره از کسی نکتهای شنیدهام. آن کس میگفت: شناسایی [معرفت] پنداری درست [باوری صادق] است که بتوان توضیحی [توجیهی] دربارة آن داد. و آنچه با تعریف و توضیح [توجیه] همراه نباشد شناسایی [معرفت] نیست.» (۱: ص ۱۴۵۲).
در توضیح این تعریف باید گفت:
فاعل شناسای (S) به گزارة (P) وقتی معرفت دارد که:
۱ـ S به P باور داشته باشدBSP) 2ـ P صادق باشد (P)
3ـ باور S به P موجّه باشد (JSP).
نمیتوان مدعی معرفت به گزارهای بود و به آن باور یا عقیده نداشت: فهم عرفی (common sense) ادّعای معرفت به یک گزاره و باور نداشتن آنرا متناقض مییابد و نیز وقتی میتوان مدّعی معرفت به یک گزاره بود که آن گزاره صادق باشد: باور کاذب، معرفت نیست. از سوی دیگر باور صادق به تنهایی معرفت نیست. باور صادق وقتی معرفت است که موجّه یعنی مدلَّل (دارای دلیل) باشد: فهم عرفی باور صادق بدون دلیل را معرفت نمیداند، به بیان دیگر: حدس صائب معرفت نیست. مثلاً اگر به سبب کوتاهی خطوط کف دست کسی پیشبینی کنیم که عمر او کوتاه است و اتفاقاً کوتاه هم باشد، این باور اگر چه صادق است، معرفت نیست زیرا ربطی منطقی میان خطوط دست و طول عمر وجود ندارد، از اینرو، این باور موجّه (مدلَّل) نیست. اما اگر به جای خطوط کف دست، به بیماری کشندهای استناد کنیم که او به آن مبتلاست، آنگاه میتوان گفت باور ما موجّه است و به کوتاهی عمر او معرفت داریم.» (عبدالرسول کشفی، «فروکاهش (تحویل) نظریة معرفتشناختی مبناگروی به تلائم»، مجله علمی پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، شماره ۳۹، زمستان ۱۳۸۳، صص ۱۳۱- ۱۴۸)
روش علمی:
روش علمی، فرایندی است که طی آن دانشمندان، به طور جمعی یا طی زمان تلاش می کنند یک معرفی واقعی (قابل اعتماد، سازگار، منطقی، و غیر دلبخواهی) از جهان ارائه دهند.
با توجه به تأثیرگذاری باورهای شخصی و فرهنگی بر ادراکات و تفاسیر ما از پدیده های طبیعی، محققان تلاش می کنند با استفاده از رویه های استاندارد تأثیر این مسائل را بر تلاششان برای دستیابی به نظریه و ایجاد آن به حداقل برسانند. چنانکه یکی از دانشمندان مشهور گفته است: «افراد زیرک، می توانند همچون وکلای زیرک برای دیدگاههای غلط توجیهات بسیار خوب و زیبا ارائه دهند.» بنابر این روش علمی تلاش می کند تأثیر گرایشات یا پیش قضاوتهای تجربه گر را به هنگام سنجش فرضیه ها به حداقل برساند.
(( برای دانلود کلیک کنید ))
:: برچسبها:
دانلود مقاله تعریف و معیارهای نظریه علمی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0